badbakhty

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ badbakhty خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 

  دقت کردین وقتی میرین دکتر

مریض قبل شما ٣ ساعت تو اتاق دکتره
ولی وقتی نوبت شما که میشه دو ثانیه معاینه میشین و میایینبیرون! ؟
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
بالاخره حکمت ” آی سی یو ” رو در بیمارستان دریافتم !
جمله ای حکیمانه از جناب عزراییل خطاب به بیمار : “I See You”
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
فقط کافیه در ماشینت باز باشه ، عالم و آدم میان بغل دستت که بگن در ماشین بازه …
حالا اگه بی بنزین تو خیابون بمونی ، هیشکی آدم حسابت نمیکنه !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
“معرفت” یه موقعی لباس رفاقت بود!!! الان “منفعت” جاشو گرفته
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی، پیر میشی
از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی، میبُری
از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی، زیادی‌ئی…
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
دنیا رو می بینی ؟ حرف حرف میاره ، پول پول میاره
خواب خواب میاره ولی محبت خیانت میاره !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
یک ساعته اومدم کلوب و در اتاقمم بستم ک دارم درس میخونم
الان بابام اومده میگه دخترم داری چیکا میکنی؟
گفتم دارم درس میخونم میگه بیا کتابتم ببر که بهتر متوجه شی !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
هیچی ترسناک تر از این نیس بیای خونه ببینی یکی اتاقتو تمیز کرده
حالا ۲ ساعت باید بشینم فکر کنم ببینم چی قایم کرده بودم و آیا کشف شده یا نه !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
رو دسته صندلی نوشته بود وقتی زلزله اومد پشت صندلیو نگا کن
پشتشو نگا کردیم نوشته بود الان نه خره وقتی زلزه اومد !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
اومدم یه آدم خیلی خوشتیپ رو بغل کنم
خوردم به آینه!
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
هر وقت دره این یخچال لامصــب رو باز میکنیم خالیه ها،
حالا اگه بخوایم یه قابلمه کوچیک
تو یخچال جا بدیم
باس یه ساعت پازل حل کنیم با محتویات ، تا بتونیم جاش بدیم ..!
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
بالاخره فهمیدم چرا اینقد تو عروسیا بهت اصرار میکنن بری برقصی!
چون خودشون جا ندارن بشینن، بر که میگردی هم جا نداری هم میوه
تازه شیرینیاتم خوردن !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
ﻏﻀﻨﻔﺮ ﺗﻮ اتوبوس ﺗﺎ ﻧﺸﺴﺖ ﯾﻪ ﭼﮏ ﺯﺩ
ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﺶ!!!
ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﻮﻧﻪ ﭼﺘﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ ؟؟؟
ﻏﻀﻨﻔﺮ:ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯿﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻬﻮ ﺯﺭ ﺯﺭ
ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﮑﻨﯽ
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
دختر ﻧﻮﺷﺘﻪ :
” ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﯿﺶ ﻧﺒﻮﺩﯼ،ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩﻡ “!
ﯾﻪ پسره ﺯﯾﺮﺵ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺟﺮﺍﺡ ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﺖ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺖ؟ !!
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
آهای اونایی که خیلی خودتونو میگیرید
چاه توالت ما هم خیلی وقتا میگیره
گفتم که در جریان باشید
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
آیا میدانید کوتاه‌ترین جنگ در سال ۱۸۹۶ بین زانزیبار و انگلستان که ۳۸ دقیقه طول کشید؟؟؟!!!
فک کنم رفتن لب مرز به هم فحش دادن برگشتن
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
بیست سوالی ….؟
_ تو جیب جا میشه ؟
بله
_از جیب راحت در میاد ؟
بله
_glx ؟
افرین درسته !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
پیرزن دید عزراییل داره میادازترس رفت تومهدکودک نشست پیش بچه ها
و شروع کرد به پفک خوردن!
عزراییل نشست پیشش گفت چکارمیکنی؟
پیرزن با صدای بچگانه گفت:قاقامیخورم!
عزراییل گفت پس بخورکه میخوایم بریم ددر!!؟
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
اون نونواهایی که نونو میچسبونن به تنور همه رپرن ، شما حرکاتو دقت کن !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
دختره فرم دانشگاه پر کرده:
نام:پریسا ….
نام خانوادگی:جلالی ….
فرزند: سوم!!
این چطوری کنکور قبول شده واسم سواله 
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
اگه بدونید چنگیزخان با سوزوندن کتابای علمی
چقد از بار درسهایی که قرار بوده بخونیم کم کرده
هر شب جمعه واسش فاتحه میخونید !!!

منبع:RadsMs.com

[ دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:,

] [ 11:52 ] [ badbakht ]

[ ]

 

 دانشجوی تهران شمال :

نکته : وقتی می خونید این قسمتو سعی کنید لباتون تا حد امکان غنچه باشه:

بی ادب , تو واقعا عقلتو از دست دادی . منو ترسوندی بی ...تلفظ : بی ششووور ( امیدوارم ولنتاین کچل شی . بد بد بد)

 

 

دانشجوی دانشگاه تهران :

وطن فروش مزدور , لیبرال خود فروخته , مخل نظام , تو حق شرکت در انتخابات بعدی رو نداری با اون کاندید از خودت نفهم تر , فاشیست تند رو

(توجه داشته باشید که موضوع دعوا سیاسی بوده)

 

 

دانشجوی پزشکی :

در دیکشنری این بروبچ کلمه ی فحش تعریف نشدست

 

 

دانشجوی هنر :

من شعر دوازدهم از هشت کتاب استاد سهراب رو به تو بی ادب بی فرهنگ تقدیم می کنم امیدوارت گیتارت بشکنه و تا اخر عمر یکه و تنها و بی عشق و ژولیت بمونی .

وفتی هم کار بالا می گیره کاریکاتور همدیگه رو می کشن .

 

 

دانشجوی الهیات :

یا ایهو الذی فحشو فحشً فاحشتن ای هستیت به عدم مبدل , ای دچار دور تسلسل شده , ای علتت به ممکن الوجود گرویده , فلسفه ی تو دچار تضاد شده و من به خود اجازه ی بحث نمی دم .... *

*: این آخری که گفت از اون ناجوراش بود که فلش بک زد به دوران دبیرستان و رشته ی علوم انسانی که می خوند و واسه خودش یلی بود

 

 

دانشجوی تربیت بدنی:

به من گفتی ... , ... خودتی و جد و آبادت

به همین کوتاهی البته بعدش یه 2 ساعتی بزن بزن می شه

 

 

دانشجوی زبان خارجی :

هنوز دعوا نشده , شروع می کنن خارجکی بلغور کردن البته به نظر من اگه ترجمه ی حرفاشونو می دونستند خودشون رو زبونشون فلفل می ریختن و 2 روز تو اتاق خودشونو حبس می کردن

 

 

دانشجوی حقوق :

تو با این کارت به حقوق شهروندی من تجاوز کردی و من طبق اصل 153 قانون اساسی حق دارم ازت شکایت کنم و مادرتو به عزات بشونم شما می تونید هیچی نگید اما هر چی بگید بر علیه شما تو دادگاه استفاده می شه .

راستی اگه وکیل تسخیری خواستی به خودم بگو

[ یک شنبه 25 فروردين 1392برچسب:,

] [ 14:54 ] [ badbakht ]

[ ]

 

    دیشب چند دفعه به مامانه گفتم حالم خوب نیست ,بچه ها هم نمیرن فردارو,شاید منم نرم,هر بارم گفت باشه ولی اگه بری بهتره!

صبح بیدار شدم مثله بچه های خوب دارم میرم, بلند شده با عصبانیت میگه:واسه چی هیچکس نمیره تو داری میری!!! هیچی نگفتم فقط یه نگاه بهش کردم .
بعده 5دقیقه فکر کردن بهم میگه:اهااااان! فقط به هوا دوستات میری دانشگاه!!!!!! هان زدم تو خال??!!!!!
آآآآآآآآآآخه این مامانه ما داریم:ای خدااااااا
**************************
یه مادر بزرگ داریم وقتی می خوابه به طرز وحشتناکی خروپف می کنه...
پسر داییم اومده بود خونمون... شب از خواب بیدار میشه میره پیش مامانش میگه:
مااااامان...مااااامان پاشو خرس اومده
فک و فامیل :)
من :)))
مامان بزرگم :(
خرس های مهربون :((
**************************
یه خواهر زاده دارم چهارسالشه چند روز پیش بهم میگه تو یه پول سبز بمن بدهکاری(هزار تومنی منظورشه) میگم من که پول از تو نگرفتم.برگشته میگه یادته چندبار از بستنی ام گاز زدی؟ من:-((((
**************************
دیروز رفتم دانشگاه دمپایی پام بود از هراست صدام زدن رفتم یارو کوتاه نمیومد کم بود بندازم بیرون گفت خوابگاهی هستی گفتم نه نیروگاه میشینم(بوشهر) یه دفه جو گیر شد گفت خوشبختیم منم نیروگاه میشینم.... بعد الگوریتم دور زدن بقیه پرسنل و هراستیارو بهم داد!!!!
هراست با مرامه ما داریم!!
والا این هم یه جور پارتی شدنه
**************************
یه همسایه داشتیم، یه دفه رفتم دم خونشون،درو که باز کرد دیدم کل صورتش قهوه ای،بعد از چند مدت فهمدم شوکوپارس میزدن صورتشون بجای کرم:-|:-|
**************************
رفتم خونه دیدم خواهرم و یه مارمولکه ذل زدن بهم و دارن بهم نگاه میکنن!
منم یاد فیلمای هندی افتادم!
هیچی دیگه از اتاق اومدم بیرون که مزاحمشون نشم فقط نمیدونم چرا یهو خواهرم جیغ زد!!!!
فک کنم علف به دهن بزی شور اومده نه؟!!!
**************************
مادرخانمم سکته ناقص زده بود فقط نیگامیکردنه حرف میزد نه میشنید منم بالاسرش بودم گفتم زنگ بزنیداورژانس خانمم زنگ زد فقط آدرس داد وقتی صدای آژیراومدرفتم بیرون دیدم ماشینه آتش نشانیه! هیچی مادرخانمم سکته أش کامل شد. تواون شرایط همه ریسه رفته بودن مادرخانمم افتاده بودیه گوشه. همچین خانواده سرخوشی هستیم.
**************************
نصف شب تو خونه تنها خوابم بعد پسر خالم از دیوار اومده بالا تو خونه مثله گوریل اومده بالا سرم اونم تازه تو تاریکی مطلق صدام میزنه مصطفی پاشو تا بریم قلیون بکشیم!!!!
تا چند روز من شوک زده شده بودم فکر میکردم جن دیدم:(
خداوکیلی اینم پسرخاله جن نما است که ما داریم؟!!!
**************************
این داستان مربوط میشه به 11 سال پیش:
پسرخالم وقتی 5 سالش بود یه جوجه ی بامزه خریده بود یه بار رفتم خونشون دیدم با یه دستش سر جوجه رو گرفته با اون یکی دستش هم پاهای جوجه رو گرفته داره میکشه بهش گفتم: چیکار میکنی؟؟؟ گفت : خیلی کوچیکه میخوام قدش بلند بشه!!!
من o:
جوجه :(
پسرخالم :))
**************************
من: مامان امشب چی بخوریم؟
مامانم:خب معلومه دیگه غذا!!
من:نه منظورم اینه که چی داریم؟
مامانم:شام
من:یعنی تو غذا چه چیزایی هست؟
مامانم:چیزای خوششششششمزه
من :|
**************************
رفته بودیم روستای حومه تهران هفته پیش خونه عمویٍ شوهرخالم! عروسی داشتن،آقا منو پسرخاله هام تیپ زده بودیم با پسرعمو شوهرخالم رفتیم روستاشونو نشون بده از بالا پشتٍ بومو درو دیوارم دختر بود که مارو دید میزد مام خندمون گرفته بود تانک!
یه دفعه یه گله گوسفند داش میومد طرفمون من خودمو کشیدم کنار که کثیف نشم، آقا یه بزٍ دماغو عطسه کردش آبٍ دماغش پاشید رو شلوارٍمن! همه زدن زیرٍ خنده! هیچی یکم جلوتر رفتیم یه جا آب جمع شده بود غازا و اردکا داشتن آب تنی میکردن تو آب گل! یه دفعه یه غازٍ 30کیلیویی بال زد بال زد زارت افتاد تو بغلٍ پسرخالم ! یعنی بگم تا رسیدیم خونه دل و رودَمون پاره شد از خنده دروغ نگفتم!
فک و فامیلٍ داریم تو روستا خداییش مثلاً تیپ زده بودیم!!
**************************
داداشم5سالشه میره مهدکودک ! یه روز برگشت گفت امیر اگه یه دخترٍ بهت کیکشو بده بعد تو بهش بگی خودت داری با احساساتش بازی کردی؟؟
من؛ چطو مگه ایمان؟؟
ایمان؛ آخه دخترا همیشه میان به من کیک میدن ! منم برا خودمو نمیخورم دیگه، یکیشون اومد بهم کیک بده پسش زدم!!!!!! دوستام میگن عاشقم شده!! حالا واسش ناراحتم برم کیکشو بگیرم فردا؟؟
من؛ آره ایمان از دستش نده حالا از کدوم کیکا بود؟؟
ایمان؛ رولت!! ولی من واسه کیک نمیخوامش!!!
یعنی از وقتی باهام دردو دل کرده رفتم تو فکر و خیال!
ما تو این سن و سال چه غلطی میکردیم؟؟
ههههههعی دنیا آخرتمو گذاشتی تو فرغون!
داداشٍ عاشق پیشه اس دارم من؟؟
**************************
آشپزخانه ی ما :
- مامان امشب قرمه سبزی درست کن!
- چه خبرته ؟ یه ماه قبل برات پختم! دم به دقیقه که قرمه سبزی نمیخورن...
- مامان امشب شام چی داریم؟
- کوکو سیب زمینی!
- وای مامان دیشب کوکو خوردیم که؟!
- اولاً دیشب نبود و پریشب بود ، دوماً اون کوکو سیب زمینی با لوبیا بود و این کوکو سیب زمینی خالیه!!
مامانِ منطقیه من دارم؟!

منبع:akairan.com

[ یک شنبه 25 فروردين 1392برچسب:,

] [ 14:38 ] [ badbakht ]

[ ]

 

[ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,

] [ 14:7 ] [ badbakht ]

[ ]

 

 

زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند.نوروز جشن نکوداشت نگاه شما ست پس نوروز بر شما فرخنده باد.

 

[ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,

] [ 13:25 ] [ badbakht ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه